عرب فردا

دیوید بی. خارج از کشور

اکتبر 6, 1981, قرار بود روز جشن در مصر باشد. این سالگرد بزرگ ترین لحظه پیروزی مصر در سه درگیری اعراب و اسرائیل بود, زمانی که ارتش مستضعف این کشور در روزهای افتتاحیه کانال سوئز را عبور داد 1973 جنگ یوم کیپور و فرستادن سربازان اسرائیلی در حال عقب نشینی. در خنک, صبح بی ابر, استادیوم قاهره مملو از خانواده‌های مصری بود که برای دیدن تجهیزات نظامی ارتش آمده بودند. در جایگاه بازبینی, رئیس جمهور انور السادات,معمار جنگ, با رضایت به تماشای رژه مردان و ماشین آلات مقابل او نشست. من همین نزدیکی بودم, یک خبرنگار خارجی تازه وارد. ناگهان, یکی از کامیون‌های ارتش درست در مقابل جایگاه بازبینی متوقف شد، درست زمانی که شش جت میراژ در یک نمایش آکروباتیک از بالای سرشان غرش می‌کردند., رنگ آمیزی آسمان با مسیرهای طولانی قرمز, رنگ زرد, رنگ بنفش,و دود سبز. سادات برخاست, ظاهراً برای تبادل سلام با گروه دیگری از نیروهای مصری آماده می شود. او خود را به یک هدف عالی برای چهار قاتل اسلام گرا تبدیل کرد که از کامیون پریدند, به تریبون یورش بردند, و بدن او را با گلوله پر کرد. در حالی که قاتلان برای چیزی که به نظر می رسید برای ابدیت ادامه می دادند تا جایگاه را با آتش مرگبار خود بپاشند., من برای یک لحظه فکر کردم که آیا باید به زمین بخورم و خطر زیر پا گذاشتن توسط تماشاگران وحشت زده را به جان بخرم یا در راه بمانم و خطر گلوله سرگردان را بگیرم.. غریزه به من گفت که روی پاهایم بمان, and my sense of journalistic duty impelled me to go find out whether Sadat was alive or dead.

Islam and the Making of State Power

سید ولی رضا نصر

In 1979 General Muhammad Zia ul-Haq, the military ruler of Pakistan, declared that Pakistan would become an Islamic state. Islamic values and norms would serve as the foundation of national identity, law, economy, and social relations, and would inspire all policy making. In 1980 Mahathir Muhammad, the new prime minister of Malaysia, introduced a similar broad-based plan to anchor state policy making in Islamic values, and to bring his country’s laws and economic practices in line with the teachings of Islam. Why did these rulers choose the path of “Islamization” for their countries? و چگونه دولت‌های سکولار پسااستعماری، عامل اسلامی‌سازی و منادی دولت اسلامی واقعی شدند.?
مالزی و پاکستان از اواخر دهه 1970 تا اوایل دهه 1980 مسیر منحصر به فردی را برای توسعه دنبال کرده اند که با تجربیات سایر کشورهای جهان سوم متفاوت است.. در این دو کشور هویت دینی در ایدئولوژی دولتی ادغام شد تا هدف و روند توسعه را با ارزش های اسلامی بیان کند.
این اقدام همچنین تصویر بسیار متفاوتی از رابطه اسلام و سیاست در جوامع مسلمان ارائه کرده است. در مالزی و پاکستان, این نهادهای دولتی بوده اند تا فعالان اسلامگرا (کسانی که طرفدار قرائت سیاسی از اسلام هستند; به احیاگرها یا بنیادگرایان نیز معروف است) that have been the guardians of Islam and the defenders of its interests. This suggests a
very different dynamic in the ebbs and flow of Islamic politics—in the least pointing to the importance of the state in the vicissitudes of this phenomenon.
What to make of secular states that turn Islamic? What does such a transformation mean for the state as well as for Islamic politics?
This book grapples with these questions. This is not a comprehensive account of Malaysia’s or Pakistan’s politics, nor does it cover all aspects of Islam’s role in their societies and politics, although the analytical narrative dwells on these issues considerably. This book is rather a social scientific inquiry into the phenomenon of secular postcolonial states becoming agents of Islamization, و به طور گسترده تر چگونه فرهنگ و مذهب در خدمت نیازهای قدرت و توسعه دولتی است. تحلیل در اینجا متکی بر مباحث نظری است
در علوم اجتماعی رفتار دولتی و نقش فرهنگ و مذهب در آن. مهمتر, از موارد مورد بررسی استنباط می کند تا نتیجه گیری های گسترده تری را که مورد علاقه رشته ها است، بدست آورد.

فمینیسم بین سکولاریسم و ​​اسلامیسم: قضیه فلسطین

دکتر, اصلاح جاد

انتخابات پارلمانی در کرانه باختری و نوار غزه برگزار شد 2006 جنبش اسلامگرای حماس را به قدرت رساند, که در ادامه اکثریت شورای قانونگذاری فلسطین و همچنین دولت اکثریت اول حماس را تشکیل داد. این انتخابات منجر به انتصاب اولین وزیر زن حماس شد, که وزیر امور زنان شد. بین اسفند 2006 و ژوئن 2007, دو وزیر زن مختلف حماس این سمت را بر عهده گرفتند, اما مدیریت وزارتخانه برای هر دو مشکل بود زیرا اکثر کارمندان آن از اعضای حماس نبودند بلکه به احزاب سیاسی دیگر تعلق داشتند, و بیشتر اعضای فتح بودند, جنبش مسلطی که اکثر نهادهای تشکیلات خودگردان فلسطین را کنترل می کند. یک دوره پرتنش مبارزه بین زنان حماس در وزارت امور زنان و اعضای زن فتح پس از به دست گرفتن قدرت توسط حماس در نوار غزه و در نتیجه سقوط دولت آن در کرانه باختری به پایان رسید - یک مبارزه. که گاه حالت خشونت آمیزی به خود می گرفت. یکی از دلایلی که بعداً برای توضیح این مبارزه ذکر شد، تفاوت بین گفتمان فمینیستی سکولار و گفتمان اسلام گرایانه در مورد مسائل زنان بود.. در زمینه فلسطین، این اختلاف ماهیت خطرناکی به خود گرفت، زیرا از آن برای توجیه تداوم مبارزه سیاسی خونین استفاده شد., حذف زنان حماس از مناصب یا مناصب خود, و شکاف های سیاسی و جغرافیایی حاکم در آن زمان هم در کرانه باختری و هم در نوار غزه اشغالی.
این مبارزه چندین سؤال مهم را به وجود می آورد: آیا باید جنبش اسلامی را که به قدرت رسیده مجازات کنیم؟, یا باید دلایلی را که منجر به شکست فاتح در عرصه سیاسی شد در نظر گرفت? آیا فمینیسم می تواند چارچوبی جامع برای زنان ارائه دهد؟, صرف نظر از تعلقات اجتماعی و ایدئولوژیک آنها? آیا گفتمان یک زمینه مشترک برای زنان می تواند به آنها کمک کند تا اهداف مشترک خود را تحقق بخشند و بر سر آنها توافق کنند؟? آیا پدرگرایی فقط در ایدئولوژی اسلام گرایی وجود دارد؟, و نه در ناسیونالیسم و ​​میهن پرستی? منظور ما از فمینیسم چیست؟? آیا تنها یک فمینیسم وجود دارد؟, یا چندین فمینیسم? منظور ما از اسلام چیست؟ – جنبشی است که با این نام شناخته می شود یا دین, فلسفه, یا سیستم حقوقی? ما باید به عمق این مسائل برویم و آنها را با دقت بررسی کنیم, و ما باید روی آنها توافق کنیم تا بعداً بتوانیم تصمیم بگیریم, به عنوان فمینیست, اگر انتقاد ما از پدرگرایی باید متوجه دین باشد (ایمان), که باید در قلب مؤمن محصور شود و اجازه داده نشود که جهان را به طور کلی در اختیار بگیرد, یا فقه, که مربوط به مکاتب مختلف اعتقادی است که نظام حقوقی مندرج در قرآن و سخنان پیامبر را توضیح می دهد. – سنت.

فعالیت زنان اسلامگرا در فلسطین اشغالی

مصاحبه های خالد آمیره

مصاحبه با سمیرا الحلیکا

سمیرا الحلیکا یکی از اعضای منتخب شورای قانونگذاری فلسطین است. او بود

در روستای شویخ در حومه الخلیل متولد شد 1964. او لیسانس شریعت دارد (اسلامی

فقه) از دانشگاه هبرون. او به عنوان روزنامه نگار از 1996 به 2006 چه زمانی

او به عنوان یک عضو منتخب در شورای قانونگذاری فلسطین وارد شد 2006 انتخابات.

او متاهل است و هفت فرزند دارد.

س: در برخی از کشورهای غربی تصور کلی وجود دارد که زنان از آن برخوردار هستند

رفتار حقارت در گروه های مقاومت اسلامی, مانند حماس. آیا این درست است?

رفتار با فعالان زن در حماس چگونه است؟?
حقوق و تکالیف زنان مسلمان قبل از هر چیز از شریعت یا قوانین اسلامی سرچشمه می گیرد.

آنها اعمال یا حرکات داوطلبانه یا خیریه ای نیستند که ما از حماس یا کسی دریافت می کنیم

دیگر. بدین ترتیب, تا آنجا که به دخالت و کنشگری سیاسی مربوط می شود, زنان به طور کلی دارند

همان حقوق و وظایفی که مردان دارند. گذشته از همه اینها, زنان حداقل آرایش می کنند 50 درصد از

جامعه. به یک معنا, آنها کل جامعه هستند زیرا آنها به دنیا می آیند, و بالا بردن,

نسل جدید.

از این رو, می توانم بگویم که وضعیت زنان در حماس کاملاً با او مطابقت دارد

جایگاه در خود اسلام. این بدان معنی است که او یک شریک کامل در تمام سطوح است. در واقع, خواهد بود

برای یک اسلامی ناعادلانه و ناعادلانه است (یا اسلام گرا در صورت تمایل) زن شریک رنج باشد

در حالی که او از فرآیند تصمیم گیری کنار گذاشته شده است. به همین دلیل است که نقش زن در

حماس همیشه پیشگام بوده است.

س: آیا احساس می کنید که ظهور فعالیت سیاسی زنان در داخل حماس است؟

توسعه طبیعی که با مفاهیم کلاسیک اسلامی سازگار است

در مورد جایگاه و نقش زنان, یا صرفاً پاسخی ضروری به آن است

فشارهای مدرنیته و الزامات کنش سیاسی و تداوم آن

اشغال اسرائیل?

هیچ نصی در فقه اسلامی و منشور حماس وجود ندارد که زنان را از این امر بازدارد

مشارکت سیاسی. من معتقدم برعکس است — آیات قرآن فراوان است

و سخنان حضرت محمد (ص) که زنان را به حضور فعال در عرصه سیاسی و عمومی تشویق می کند

مسائلی که مسلمانان را تحت تأثیر قرار می دهد. اما این در مورد زنان نیز صادق است, همانطور که برای مردان است, فعالیت سیاسی

اجباری نیست بلکه اختیاری است, و تا حد زیادی با توجه به توانایی های هر زن تصمیم گیری می شود,

شرایط و شرایط فردی. با این حال کمتر, نشان دادن نگرانی برای عموم

امور بر هر زن و مرد مسلمان واجب است. پیامبر

محمد گفت: «کسی که به امور مسلمین توجهی نداشته باشد، مسلمان نیست».

علاوه بر این, زنان اسلام گرا فلسطینی باید همه عوامل عینی را در میدان وارد کنند

هنگام تصمیم گیری در مورد پیوستن به سیاست یا درگیر شدن در فعالیت های سیاسی حساب کنید.


زنان ایرانی پس از انقلاب اسلامی

Ansiia Khaz Allii


بیش از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد, هنوز وجود دارد a سوالات و ابهامات متعددی در مورد نحوه برخورد جمهوری اسلامی و قوانین آن وجود دارد مشکلات معاصر و شرایط کنونی, به ویژه در مورد زنان و حقوق زنان. این مقاله کوتاه به روشنگری این موضوعات و بررسی جایگاه کنونی زنان در عرصه های مختلف می پردازد, در مقایسه با وضعیت قبل از انقلاب اسلامی. داده های معتبر و تایید شده استفاده شده است هر جا که ممکن است. مقدمه تعدادی از مطالعات نظری و حقوقی را خلاصه می کند مبنایی برای تحلیل عملی بعدی و منابعی هستند که داده ها از آنجا به دست آمده اند.
بخش اول به نگرش رهبری جمهوری اسلامی ایران نسبت به زنان و حقوق زنان, and then takes a comprehensive look at the laws promulgated since the Islamic Revolution concerning women and their position in society. The second section considers women’s cultural and educational developments since the Revolution and compares these to the pre-revolutionary situation. The third section looks at women’s political, social and economic participation and considers both quantative and qualitative aspects of their employment. The fourth section then examines questions of the family, the relationship between women and the family, and the family’s role in limiting or increasing women’s rights in the Islamic Republic of Iran.

Women in Islam

امیره Burghul

Despite major consensus amongst a large number of philosophers and historians that the

اصول و آموزه های اسلام باعث تحولی اساسی در جایگاه زن شد

در مقایسه با وضعیت حاکم بر کشورهای شرق و غرب در آن زمان, و با وجود

موافقت تعداد زیادی از متفکران و قانونگذاران که زنان در دوران

نبی - پیامبر (ص) به آنها حقوق و امتیازات قانونی اعطا شد که توسط قوانین ساخت بشر اعطا نشده بود

به تازگی, کمپین های تبلیغاتی غربی ها و افراد با دیدگاه غرب زدگی

پیوسته اسلام را به ظلم نسبت به زنان متهم می کنند, اعمال محدودیت برای آنها, و

به حاشیه راندن نقش آنها در جامعه.

این وضعیت به دلیل جو و شرایط حاکم در سراسر کشور بدتر شده است

جهان اسلام, جایی که جهل و فقر درک محدودی از دین ایجاد کرده است

و روابط خانوادگی و انسانی که مانع عدالت و سبک زندگی متمدن است, به ویژه

بین زن و مرد. گروه کوچکی از افرادی که به آنها فرصت داده شده است

به دست آوردن تحصیلات و توانایی ها نیز در دام اعتقاد به تحقق عدالت افتاده است

برای زنان و سرمایه گذاری بر توانایی های آنان در گرو نفی دین و تقوا و

اتخاذ سبک زندگی غربی, در نتیجه مطالعات سطحی آنها از اسلام از یک سو

و تأثیر انحرافات زندگی بر دیگری.

تنها تعداد بسیار کمی از افراد این دو گروه موفق به فرار و فرار شده اند

ردای جهل و سنت آنها. این افراد میراث خود را عمیقاً مطالعه کرده اند

و جزئیات, و با دیدی باز به نتایج تجربیات غربی نگاه کرده اند. آنها دارند

بین گندم و کاه در گذشته و حال تمایز قائل شد, و معامله کرده اند

علمی و عینی با مشکلات پیش آمده. باطل را رد کرده اند

اتهاماتی که علیه اسلام با دلایل شیوا مطرح می شود, و به عیوب پنهان اعتراف کرده اند.

همچنین احادیث و آداب معصومین را مورد بررسی مجدد قرار داده اند تا بتوانند

تمایز بین آنچه ثابت و مقدس است و آنچه تغییر یافته و تحریف شده است.

رفتار مسئولانه این گروه، جهت‌گیری‌ها و شیوه‌های نوین برخورد را ایجاد کرده است

با مسئله زن در جوامع اسلامی. آنها به وضوح هنوز به همه مشکلات رسیدگی نکرده اند

و راه حل های نهایی را برای بسیاری از خلاءها و کاستی های قانونی پیدا کرد, اما آنها گذاشته اند

زمینه ای برای ظهور الگویی جدید برای زنان مسلمان, که هم قوی هستند و هم

متعهد به مبانی قانونی و مؤثر جامعه خود هستند.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به برکت رهبران آن, که هست

مرجع اصلی دینی برای مشارکت زنان و مؤثر سیاسی و اجتماعی آنان

مشارکت, دامنه بحث های قوی در مورد زنان در اسلام به طور قابل توجهی گسترش یافته است.

الگوی زنان مسلمان در ایران به جنبش های مقاومت اسلامی در لبنان سرایت کرده است,

فلسطین دیگر کشورهای عربی و حتی جهان غرب, و در نتیجه, تبلیغات

مبارزات علیه اسلام تا حدودی کاهش یافته است.

ظهور جنبش های اسلامی سلفی مانند طالبان در افغانستان و مانند آن

جنبش های سلفی در عربستان سعودی و شمال آفریقا, و روش متعصبانه آنها در برخورد با زنان,

ناظران عصبی را برانگیخته اند که ترس از ظهور مجدد اسلامی برای راه اندازی تبلیغات جدید دارند

کمپین هایی که اسلام را به الهام بخشیدن به تروریسم و ​​عقب ماندگی و ظلم نسبت به آنها متهم می کنند

زنان.

smearcasting: اسلام هراسان چگونه ترس را گسترش می دهند, تعصب و اطلاعات غلط

نمایشگاه

جولی Hollar

جیم Naureckas

تبدیل اسلام هراسی به جریان اصلی:
چگونه مسلمانان مسلمان تعصب خود را پخش می کنند
اتفاق قابل توجهی در حلقه ملی منتقدان کتاب رخ داد (NBCC) نامزدها در ماه فوریه 2007: گروهی که معمولاً سرسخت و بردبار بود، نامزد بهترین کتاب در زمینه نقد شد، کتابی که به طور گسترده به عنوان تحقیرکننده کل یک گروه مذهبی شناخته می‌شود..
نامزدی بروس باور در حالی که اروپا خواب بود: How Radical Islam Is Destroying the West From Within didn’t pass without controversy. Past nominee Eliot Weinberger denounced the book at the NBCC’s annual gathering, calling it ‘‘racism as criticism’’ (نیویورک تایمز, 2/8/07). NBCC board president John Freeman wrote on the group’s blog (Critical Mass, 2/4/07): ‘‘I have never been
more embarrassed by a choice than I have been with Bruce Bawer’s While Europe Slept…. Its hyperventilated rhetoric tips from actual critique into Islamophobia.’’
Though it didn’t ultimately win the award, While Europe Slept’s recognition in the highest literary circles was emblematic of a mainstreaming of Islamophobia, not just in American publishing but in the broader media. این گزارش نگاهی تازه به اسلام هراسی در رسانه های امروزی و عاملان آن دارد, تشریح برخی از ارتباطات پشت صحنه که به ندرت در رسانه ها مورد بررسی قرار می گیرند. این گزارش همچنین چهار عکس فوری ارائه می دهد, یا «مطالعات موردی,توصیف می کند که چگونه اسلام هراسان به دستکاری رسانه ها ادامه می دهند تا مسلمانان را به شکل گسترده ای ترسیم کنند, برس نفرت انگیز. هدف ما مستندسازی لکه گیری است: نوشته ها و ظواهر علنی فعالان و صاحب نظران اسلام هراس که به طور عمدی و منظم ترس را منتشر می کنند., تعصب و اطلاعات غلط. اصطلاح «اسلام هراسی» به دشمنی با اسلام و مسلمانان اشاره دارد که می‌خواهد کل یک دین را غیرانسانی کند., آن را اساساً بیگانه نشان می دهد و به آن امری ذاتی نسبت می دهد, مجموعه ای ضروری از صفات منفی مانند غیرمنطقی بودن, عدم تحمل و خشونت. و نه بی شباهت به اتهاماتی که در سند کلاسیک یهودستیزی مطرح شده است, پروتکل های بزرگان صهیون, برخی از عبارات خشونت بارتر اسلام هراسی–مثل وقتی اروپا خواب بود–شامل تداعی طرح های اسلامی برای تسلط بر غرب است.
نهادهای اسلامی و مسلمانان, البته, باید مانند دیگران مورد بررسی و انتقاد قرار گیرد. برای مثال, زمانی که شورای اسلامی نروژ در مورد اینکه آیا مردان و همجنس‌گرایان همجنس‌گرا باید اعدام شوند، بحث می‌کند, می‌توان افراد یا گروه‌هایی را که در این عقیده سهیم هستند، بدون کشاندن همه مسلمانان اروپایی به آن، به شدت محکوم کرد, همانطور که در پست رسانه پیژامه باور (8/7/08),
مناظره مسلمانان اروپا: آیا همجنسگرایان باید اعدام شوند?”
به همین ترتیب, extremists who justify their violent actions by invoking some particular interpretation of Islam can be criticized without implicating the enormously diverse population of Muslims around the world. گذشته از همه اینها, reporters managed to cover the Oklahoma City bombing by Timothy McVeighan adherent of the racist Christian Identity sectwithout resorting to generalized statements about “Christian terrorism.” Likewise, media have covered acts of terrorism by fanatics who are Jewishfor instance the Hebron massacre carried out by Baruch Goldstein (Extra!, 5/6/94)–without implicating the entirety of Judaism.

توتالیتاریسم اسلام گرایی جهادی و چالش آن با اروپا و اسلام

باسو تیبی

When reading the majority of texts that comprise the vast literature that has been published by self-proclaimed pundits on political Islam, it is easy to miss the fact that a new movement has arisen. Further, this literature fails to explain in a satisfactory manner the fact that the ideology which drives it is based on a particular interpretation of Islam, and that it is thus a politicised religious faith,
not a secular one. The only book in which political Islam is addressed as a form of totalitarianism is the one by Paul Berman, Terror and Liberalism (2003). The author is, با این حال, not an expert, cannot read Islamic sources, and therefore relies on the selective use of one or two secondary sources, thus failing to grasp the phenomenon.
One of the reasons for such shortcomings is the fact that most of those who seek to inform us about the ‘jihadist threat’ – and Berman is typical of this scholarship – not only lack the language skills to read the sources produced by the ideologues of political Islam, but also lack knowledge about the cultural dimension of the movement. This new totalitarian movement is in many ways a novelty
in the history of politics since it has its roots in two parallel and related phenomena: first, the culturalisation of politics which leads to politics being conceptualised as a cultural system (a view pioneered by Clifford Geertz); and second the return of the sacred, or ‘re-enchantment’ of the world, به عنوان واکنشی به سکولاریزاسیون شدید آن ناشی از جهانی شدن.
تحلیل ایدئولوژی های سیاسی مبتنی بر ادیان, و در نتیجه این امر می تواند به عنوان یک دین سیاسی جذابیت داشته باشد, شامل درک علوم اجتماعی از نقش دین توسط سیاست جهانی است, به ویژه پس از اینکه سیستم دو قطبی جنگ سرد جای خود را به دنیای چند قطبی داد. در پروژه ای که در موسسه هانا آرنت برای کاربرد توتالیتاریسم در مطالعه ادیان سیاسی انجام شد., من تمایز بین ایدئولوژی های سکولار را پیشنهاد کردم که به عنوان جانشین دین عمل می کنند, و ایدئولوژی های دینی مبتنی بر ایمان واقعی دینی, که در بنیادگرایی دینی وجود دارد (یادداشت را ببینید
24). پروژه دیگری با موضوع «مذهب سیاسی», در دانشگاه بازل انجام شد, این نکته را روشن‌تر کرده است که وقتی دین دینی در لباس سیاسی پوشیده شد، رویکردهای جدید به سیاست ضروری می‌شود. با استفاده از منابع معتبر اسلام سیاسی., این مقاله پیشنهاد می‌کند که طیف وسیعی از سازمان‌های الهام‌گرفته از ایدئولوژی اسلام‌گرا هم به عنوان ادیان سیاسی و هم به عنوان جنبش‌های سیاسی مفهوم‌سازی شوند.. ویژگی منحصر به فرد اسلام سیاسی در این واقعیت است که مبتنی بر یک دین فراملی است (یادداشت را ببینید 26).

اسلام, اسلام سیاسی و آمریکا

بینش عرب

آیا "برادری" با آمریکا امکان پذیر است؟?

خلیل الانانی

هیچ شانسی برای برقراری ارتباط با هیچ یک از ایالات متحده وجود ندارد. تا زمانی که ایالات متحده دیدگاه دیرینه خود را نسبت به اسلام به عنوان یک خطر واقعی حفظ کند, دیدگاهی که آمریکا را در قایق دشمن صهیونیستی قرار می دهد. ما هیچ تصور قبلی در مورد مردم آمریکا یا ایالات متحده نداریم. جامعه و سازمان های مدنی و اتاق های فکر آن. ما مشکلی در ارتباط با مردم آمریکا نداریم، اما هیچ تلاش کافی برای نزدیک‌تر کردن ما انجام نمی‌شود,گفت: دکتر. عصام العیریان, رئیس بخش سیاسی اخوان المسلمین در یک مصاحبه تلفنی.
سخنان العریان خلاصه ای از دیدگاه اخوان المسلمین نسبت به مردم آمریکا و ایالات متحده است.. دولت. سایر اعضای اخوان المسلمین با این موضوع موافق هستند, همان طور که مرحوم حسن البنا, که این گروه را در 1928. ال- بانا غرب را بیشتر به عنوان نمادی از زوال اخلاقی می دید. سایر سلفی ها - یک مکتب فکری اسلامی که به اجداد به عنوان الگوهای نمونه متکی است - همین دیدگاه را نسبت به ایالات متحده داشته اند., اما فاقد انعطاف ایدئولوژیک مورد حمایت اخوان المسلمین است. در حالی که اخوان المسلمین به مشارکت آمریکایی ها در گفتگوهای مدنی معتقد است, دیگر گروه های افراطی هیچ فایده ای در گفتگو نمی بینند و معتقدند که زور تنها راه مقابله با ایالات متحده است.

یادداشت هایی درباره میراث ایزوکراتیک و اندیشه سیاسی اسلامی: نمونه آموزش و پرورش

JAMES MUIR

یکی از ویژگی‌های ناگوار تاریخ بشر، تمایل به تفاوت‌ها و درگیری‌های مذهبی است که خود را با دم‌های زهرآگین جهل و تعصب تغذیه کنند.. در حالی که گاهی می توان کارهای زیادی برای کاهش تعصب انجام داد, به نظر من علما و مربیان باید در درجه اول به هدف اساسی تر و پایدارتر کاهش جهل توجه داشته باشند.. موفقیت فرد در کاهش نادانی - از جمله خود - به انگیزه های او بستگی دارد..
مطالعه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی ممکن است با انگیزه‌های عملی جاری باشد: تمایل مسلمانان انگلیسی به داشتن مدارس اسلامی, چه به صورت خصوصی و چه توسط دولت, یک مثال موضوعی است. از منظر فلسفه تعلیم و تربیت, با این حال, چنین انگیزه ای بسیار محدود است, محدود به مفاهیم و مقولات اختلافات سیاسی محلی آن زمان. برای کسانی که با میل به دانش و درک یک سنت خارج از سنت خود انگیزه دارند, بسیار مشکوک است که هر مطالعه ای در مورد فلسفه اسلامی که با توجه به دغدغه های عملی کنونی محدود شده باشد می تواند اصلاً سازنده باشد.. هیچ تناظر ساده ای بین دانش و "ارتباط" وجود ندارد.
باید وجود داشته باشد, با این حال, اگر قرار است نقطه عزیمتی وجود داشته باشد، بین دو سنت فکری و عملی ارتباط برقرار شود, و یک نقطه ورود, که به محقق اجازه می دهد از یک سنت به سنت دیگر گام بردارد. میراث ایزوکراتس ممکن است یکی از این نقاط عزیمت باشد, که به ما در درک رابطه بین دو سنت کمک می کند, یونانی کلاسیک و اسلامی. تسلط میراث ایزوکراتیک در آموزش و پرورش غرب به خوبی تثبیت شده و در میان مورخان به طور گسترده ای شناخته شده است, کلاسیک گرایان
و فیلسوفان سیاسی, اگرچه آگاهی از آن به تازگی در میان متخصصان آموزش ظاهر شده است, میراث ایزوکراتیک برای آموزش (و سنت غنی افلاطونی عربی در فلسفه) در انديشه نابسامان اسلامي وجود دارد, هر چند به روش هایی که هستند
هنوز به خوبی درک نشده است. هدف این مقاله نشان دادن این است که شکل اصلاح شده ای از سنت آموزشی ایزوکراتیک جزء اساسی اندیشه سیاسی اسلامی است., برای مثال, اندیشه تربیتی اسلامی. این عبارت کلی از مقصود این مقاله از منظر اندیشه سیاسی اسلامی ممکن است موجب سوء تفاهم شود. اسلام, البته, توسط طرفداران آن به عنوان یک نظام اعتقادی و رفتاری یکپارچه و جهانی در نظر گرفته می شود.

لیبرال دموکراسی و اسلام سیاسی: جستجوی زمینه مشترک.

مصطفی Benhenda

This paper seeks to establish a dialogue between democratic and Islamic political theories.1 The interplay between them is puzzling: for example, in order to explain the relationship existing between democracy and their conception of the ideal Islamic political
رژیم, the Pakistani scholar Abu ‘Ala Maududi coined the neologism “theodemocracy” whereas the French scholar Louis Massignon suggested the oxymoron “secular theocracy”. These expressions suggest that some aspects of democracy are evaluated positively and others are judged negatively. For example, Muslim scholars and activists often endorse the principle of accountability of rulers, which is a defining feature of democracy. On the contrary, they often reject the principle of separation between religion and the state, که اغلب به عنوان بخشی از دموکراسی در نظر گرفته می شود (حداقل, دموکراسی که امروزه در ایالات متحده شناخته می شود). با توجه به این ارزیابی مختلط از اصول دموکراتیک, به نظر می رسد تعیین مفهوم دموکراسی زیربنای مدل های سیاسی اسلامی جالب باشد. به عبارت دیگر, ما باید سعی کنیم دریابیم که در «تئودموکراسی» چه چیزی دموکراتیک است.. در این راستا, در میان تنوع و کثرت چشمگیر سنت های اسلامی اندیشه سیاسی هنجاری, ما اساساً بر جریان فکری گسترده ای تمرکز می کنیم که به ابوعلاء مودودی و روشنفکر مصری سید قطب برمی گردد.8 این گرایش خاص فکری جالب توجه است زیرا در جهان اسلام, اساس برخی از چالش برانگیزترین مخالفت ها با اشاعه ارزش های نشات گرفته از غرب است.. بر اساس ارزش های دینی, این روند یک الگوی سیاسی جایگزین برای لیبرال دموکراسی ارائه کرد. به طور کلی, مفهوم دموکراسی که در این مدل سیاسی اسلامی گنجانده شده است، رویه ای است. با کمی تفاوت, این مفهوم الهام گرفته از نظریه های دموکراتیک است که توسط برخی از مشروطه خواهان و دانشمندان علوم سیاسی حمایت می شود., تا یک نقطه خاص. For example, بر هیچ مفهومی از حاکمیت مردمی تکیه ندارد و نیازی به جدایی بین دین و سیاست ندارد.. هدف اول این مقاله، تشریح این مفهوم مینیمالیستی است. ما به منظور جداسازی این مفهوم از اخلاقی آن، به تفصیل آن را بیان می کنیم (لیبرال) پایه ها, که از دیدگاه اسلامی خاص مورد بحث در اینجا بحث برانگیز است. در واقع, the democratic process is usually derived from a principle of personal autonomy, which is not endorsed by these Islamic theories.11 Here, we show that such principle is not necessary to justify a democratic process.

On the American Constitution from the Perspective of the Qur’an and the Madinah Covenant

Imad-ad-Dean Ahmad

This paper is by no means an exhaustive comparison of the American Constitution with the Qur’an and the Madinah Covenant. Rather, it explores the kinds of insights that a comparison between these two documents may suggest. Accordingly, the constitutional topics selected are those in which the author or the commentators on earlier drafts perceived an assessment within the Islamic sources.4 This paper should be taken as an invitation for future studies with more systematic comparisons. In addition to rational inference from the text of the Qur’an and of the Madinah Covenant, I shall draw on the views of the Prophet’s Companions as recorded in the leading Hadith books. Analogously, the views of the Founding Fathers of the American Republic on constitutional
موضوعات در اسناد فدرالیستی بیان شده است. ما با بررسی میثاق مدینه شروع خواهیم کرد., و سپس اهداف قانون اساسی را همانطور که در مقدمه بیان شده است ارزیابی کنید. بعد از آن, ما موضوعات مختلفی را در بدنه اصلی متن بررسی خواهیم کرد که خود را به بررسی پیشنهادی در اینجا می‌رسانند. به خصوص, اینها نقش قوای حکومت بر اساس تفکیک قوا است, نقش انتخابات در تعیین رئیس بعدی دولت, مجازات خیانت, وجود تجارت برده و نژادپرستی, شکل حکومت جمهوری, مقررات اصلاح قانون اساسی, تست های دینی, و منشور حقوق. سرانجام, ما استدلال های مادیسونی را در مورد اینکه چگونه قانون اساسی را می توان الگویی برای اجتناب از فتنه دانست، در نظر می گیریم.
The Madinah Covenant That Muslims attach great significance to their organization as a political community can be seen in the fact that their calendar is dated neither from the birth nor the death of the Prophet, but from the establishment of the first Muslim polity in the city-state of Madinah in 622. Before Madinah was founded, the Arabs had no state to “establish justice, insure domestic
tranquility, provide for the common defense, promote the general welfare, and secure the blessings of liberty” The custom at that time was that those who were too weak to protect themselves became clients of a protector (wali). Muhammad, himself an orphan, was brought up under the protection of his uncle Abu Talib.
After his uncle’s death in 619, Muhammad received an invitation from Yathrib’s feuding Arab tribes to govern there. Once in Yathrib, he entered into a covenant with all of its residents, whether they had accepted Islam or not. Even the Jews living on the city’s outskirts subscribed to it.

اسلام و دموکراسی لیبرال

رابین رایت
Of all the challenges facing democracy in the 1990s, one of the greatest lies in the Islamic world. Only a handful of the more than four dozen predominantly Muslim countries have made significant strides toward establishing democratic systems. Among this handfulincluding Albania, Bangladesh, اردن, Kyrgyzstan, لبنان, Mali, پاکستان, and Turkeynot one has yet achieved full, stable, or secure democracy. And the largest single regional bloc holding out against the global trend toward political pluralism comprises the Muslim countries of the Middle East and North Africa.
Yet the resistance to political change associated with the Islamic bloc is not necessarily a function of the Muslim faith. در واقع, the evidence indicates quite the reverse. Rulers in some of the most antidemocratic regimes in the Islamic worldsuch as Brunei, اندونزی, عراق, Oman, Qatar, سوریه, and Turkmenistanare secular autocrats who refuse to share power with their brethren.
Overall, the obstacles to political pluralism in Islamic countries are not unlike the problems earlier faced in other parts of the world: secular ideologies such as Ba’athism in Iraq and Syria, Pancasila in Indonesia, or lingering communism in some former Soviet Central Asian states brook no real opposition. Ironically, many of these ideologies were adapted from the West; Ba’athism, for instance, was inspired by the European socialism of the 1930s and 1940s. Rigid government controls over everything from communications in Saudi Arabia and Brunei to foreign visitors in Uzbekistan and Indonesia also isolate their people from democratic ideas and debate on popular empowerment. In the largest and poorest Muslim countries, moreover, problems common to [End Page 64] developing states, from illiteracy and disease to poverty, make simple survival a priority and render democratic politics a seeming luxury. سرانجام, like their non-Muslim neighbors in Asia and Africa, most Muslim societies have no local history of democracy on which to draw. As democracy has blossomed in Western states over the past three centuries, Muslim societies have usually lived under colonial rulers, kings, or tribal and clan leaders.
به عبارت دیگر, neither Islam nor its culture is the major obstacle to political modernity, حتی اگر حاکمان غیر دموکراتیک گاهی اسلام را بهانه خود قرار دهند. 1 در عربستان سعودی, for instance, آل سعود بر وهابیت تکیه داشت, یک نام تجاری خالص از اسلام سنی, ابتدا برای اتحاد قبایل شبه جزیره عربستان و سپس توجیه حکومت سلسله. مانند سایر ادیان توحیدی, اسلام دستورات گسترده و گاه متناقضی ارائه می دهد. در عربستان سعودی, اصول اسلام به طور انتخابی برای حفظ یک سلطنت استبدادی شکل گرفته است.

اسلام و چشم انداز سیاسی جدید

بازگشت, مایکل کیت, عذرا خان,
کلبیر شکرا و جان سولوموس

در پی حمله به مرکز تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001, و بمباران مادرید و لندن 2004 و 2005, ادبیاتی که به اشکال و روش‌های بیان دینی – به‌ویژه بیان دینی اسلامی – می‌پردازد، در مناطق نیمه‌جمعی که جریان اصلی علوم اجتماعی را به طراحی سیاست‌های اجتماعی مرتبط می‌کند، شکوفا شده است., اتاق های فکر و روزنامه نگاری. بسیاری از کارها تلاش کرده اند نگرش ها یا استعدادهای یک جمعیت مسلمان را در یک مکان خاص تنش مانند لندن یا بریتانیا تعریف کنند. (بارنز, 2006; مشاوره اتنوس, 2005; GFK, 2006; GLA, 2006; پوپولوس, 2006), یا اشکال خاصی از مداخله در سیاست اجتماعی را نقد کرد (روشن, 2006آ; میرزا و همکاران, 2007). مطالعات اسلام گرایی و جهادگرایی تمرکز ویژه ای بر پیوندهای ترکیبی و پیچیده بین ایمان دینی اسلامی و اشکال جنبش اجتماعی و بسیج سیاسی ایجاد کرده است. (حسین, 2007; کپل, 2004, 2006; مک روی, 2006; نویل جونز و همکاران, 2006, 2007; فیلیپس, 2006; روی, 2004, 2006). به صورت متعارف, تمرکز تحلیلی، فرهنگ اسلام را مورد توجه قرار داده است, سیستم های اعتقادی مؤمنان, و سیر تاریخی و جغرافیایی جمعیت های مسلمان در سراسر جهان به طور کلی و در غرب به طور خاص. (عباس, 2005; انصاری, 2002; ایاد و گاربین, 2002; حسین, 2006; حالت ها, 2005; رمضان, 1999, 2005). در این مقاله تاکید متفاوت است. ما استدلال می‌کنیم که مطالعات مشارکت سیاسی اسلامی بدون توسل به کلیات کلان در مورد فرهنگ و ایمان باید با دقت زمینه‌سازی شود.. این به این دلیل است که فرهنگ و ایمان هر دو توسط فرهنگ ساخته شده اند و به نوبه خود ساختار فرهنگی دارند, مناظر نهادی و مشورتی که از طریق آنها بیان می شوند. در مورد تجربه بریتانیا, ردپای پنهان مسیحیت در شکل گیری دولت رفاه در قرن گذشته, the rapidly changing cartography of spaces of the political and the role of ‘faith organizations’ in the restructuring of welfare provision generate the material social context determining the opportunities and the outlines of new forms of political participation.

The Principle of Movement in the Structure of Islam

دکتر. محمد اقبال

As a cultural movement Islam rejects the old static view of the universe, and reaches a dynamic view. As an emotional system of unification it recognizes the worth of the individual as such, and rejects bloodrelationship as a basis of human unity. Blood-relationship is earthrootedness. جست‌وجوی یک بنیان صرفاً روان‌شناختی برای وحدت انسانی تنها با این درک امکان‌پذیر می‌شود که همه زندگی انسان در منشأ خود معنوی است.1 چنین برداشتی خلاقانه از وفاداری‌های تازه و بدون هیچ تشریفاتی برای زنده نگه داشتن آنهاست., و رهایی انسان از زمین را ممکن می سازد. مسیحیت که در ابتدا به عنوان یک نظام رهبانی ظاهر شده بود توسط کنستانتین به عنوان یک سیستم وحدت آزموده شد. ناکامی آن در کارکردن به عنوان چنین سیستمی باعث شد امپراتور جولیان3 به خدایان قدیمی روم بازگردد، زیرا او تلاش کرد تا تفاسیر فلسفی را بر روی آنها بگذارد.. یک مورخ مدرن تمدن، بدین ترتیب، وضعیت جهان متمدن را در مورد زمانی که اسلام در صحنه تاریخ ظاهر شد، به تصویر کشیده است.: It seemed then that the great civilization that it had taken four thousand years to construct was on the verge of disintegration, and that mankind was likely to return to that condition of barbarism where every tribe and sect was against the next, and law and order were unknown . . . The
old tribal sanctions had lost their power. Hence the old imperial methods would no longer operate. The new sanctions created by
Christianity were working division and destruction instead of unity and order. It was a time fraught with tragedy. Civilization, like a gigantic tree whose foliage had overarched the world and whose branches had borne the golden fruits of art and science and literature, stood tottering, its trunk no longer alive with the flowing sap of devotion and reverence, but rotted to the core, غرق در طوفان های جنگ, و تنها با طناب های آداب و رسوم و قوانین باستانی به هم چسبیده است, که هر لحظه ممکن است خراب شود. آیا فرهنگ عاطفی وجود داشت که بتوان وارد کرد؟, تا بار دیگر بشریت را در وحدت جمع کند و تمدن را نجات دهد? این فرهنگ باید از نوع جدیدی باشد, زیرا تحریم ها و تشریفات قدیمی مرده بودند, و ساختن دیگران از همین نوع کار کار خواهد بود
سپس نویسنده به ما می گوید که جهان به فرهنگ جدیدی نیاز دارد تا جای فرهنگ تاج و تخت را بگیرد., و نظام های اتحاد که بر اساس رابطه خونی استوار بود.
شگفت انگیز است, او اضافه می کند, که چنین فرهنگی باید درست در زمانی که بیشتر به آن نیاز بود، از عربستان برخاسته باشد. وجود دارد, با این حال, هیچ چیز شگفت انگیزی در این پدیده وجود ندارد. زندگی جهانی به طور شهودی نیازهای خود را می بیند, و در لحظات حساس جهت خود را مشخص می کند. این چیزی است که, به زبان دین, ما وحی نبوی می نامیم. طبیعی است که اسلام باید در آگاهی مردم ساده و دست نخورده به هیچ یک از فرهنگ های باستانی بتابد., و اشغال یک موقعیت جغرافیایی که در آن سه قاره در کنار هم قرار می گیرند. فرهنگ جدید اساس وحدت جهانی را در اصل توحد می‌یابد.»5 اسلام, به عنوان یک سیاست, تنها وسیله ای عملی برای تبدیل این اصل به عاملی زنده در زندگی فکری و عاطفی بشر است. وفاداری به خدا را می طلبد, نه به تاج و تخت. و از آنجایی که خدا اساس معنوی نهایی تمام زندگی است, وفاداری به خدا عملاً معادل وفاداری انسان به فطرت آرمانی خود است. اساس معنوی نهایی تمام زندگی, همانطور که اسلام تصور می کند, جاودانه است و در تنوع و تغییر خود را نشان می دهد. جامعه ای که مبتنی بر چنین تصوری از واقعیت است، باید آشتی کند, در زندگی اش, مقوله های ماندگاری و تغییر. برای تنظیم زندگی جمعی خود باید دارای اصول ابدی باشد, زیرا امر ابدی به ما جای پایی در دنیای تغییر دائمی می دهد.

اصلاحات در جهان اسلام

عدنان خان

نخست وزیر ایتالیا, سیلویو برلوسکونی پس از حوادث 9/11:
ما باید از برتری تمدن خود آگاه باشیم, سیستمی که تضمین کرده است

تندرستی, احترام به حقوق بشر و – برخلاف کشورهای اسلامی – توجه

برای حقوق دینی و سیاسی, سیستمی که دارای درک ارزشی از تنوع است

و مدارا... غرب مردم را تسخیر خواهد کرد, like it conquered communism, even if it

means a confrontation with another civilisation, the Islamic one, stuck where it was

1,400 years ago…”1

And in a 2007 report the RAND institute declared:
“The struggle underway throughout much of the Muslim world is essentially a war of

ideas. Its outcome will determine the future direction of the Muslim world.”

Building moderate Muslim Networks, RAND Institute

The concept of ‘islah’ (reform) is a concept unknown to Muslims. It never existed throughout the

history of the Islamic civilisation; it was never debated or even considered. A cursory glance at classical

Islamic literature shows us that when the classical scholars laid the foundations of usul, and codified

their Islamic rulings (fiqh) آنها فقط به دنبال درک احکام اسلامی بودند تا بتوانند

آنها را اعمال کنید. زمانی که احکامی برای حدیث وضع شد، وضعیت مشابهی رخ داد, تفسیر و

زبان عربی. عالمان, متفکران و روشنفکران در طول تاریخ اسلام زمان زیادی را صرف کردند

درک وحی خداوند - قرآن و تطبیق آیات بر حقایق و ابداع

اصول و رشته ها به منظور تسهیل درک. از این رو قرآن اساس آن باقی ماند

مطالعه و همه رشته‌های تکاملی همیشه بر اساس قرآن بوده است. کسانی که شدند

مورد ضرب و شتم فلسفه یونانی مانند فیلسوفان مسلمان و برخی از معتزله ها

در نظر گرفته می‌شدند که اسلام را ترک کرده‌اند، زیرا قرآن پایه‌ی مطالعه‌ی آنها نبود. بنابراین برای

هر مسلمانی که تلاش می کند قوانینی را استنباط کند یا بفهمد که چه موضعی باید در قبال یک موضوع خاص اتخاذ کند

موضوع قرآن اساس این پژوهش است.

اولین تلاش برای اصلاح اسلام در اواخر قرن نوزدهم صورت گرفت. با نوبت از

قرن، امت در یک دوره طولانی افول قرار داشت که در آن موازنه جهانی قدرت تغییر کرد

از خلافت تا انگلیس. در حالی که اروپای غربی در آن حضور داشت، مشکلات فزاینده ای دامنگیر خلافت شد

در بحبوحه انقلاب صنعتی. امت، درک بکر خود از اسلام را از دست داد, و

در تلاش برای معکوس کردن انحطاط عثمانیان (عثمانی ها) عده ای از مسلمانان به این کشور اعزام شدند

غرب, و در نتیجه از آنچه دیدند متأثر شدند. رفاع رفیع الطحطاوی مصری (1801-1873),

در بازگشت از پاریس, کتاب زندگینامه ای به نام تخلص العبریز اله صحبت بریز نوشت (The

استخراج طلا, یا مروری بر پاریس, 1834), ستایش پاکیزگی آنها, عشق به کار, و بالاتر

تمام اخلاق اجتماعی. او اعلام کرد که باید از آنچه در پاریس انجام می شود تقلید کنیم, حمایت از تغییرات در

جامعه اسلامی از آزادسازی زنان تا نظام های حاکمیتی. این فکر, و دیگران مانند آن,

آغاز روند ابداع مجدد در اسلام بود.